روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر

#نوشتن_را_دوست_دارم
روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر
:: می‌نویسم نه از آن رو که حرفی برای گفتن دارم؛ بلکه به این خاطر:
"که بیشتر فکر کنم".
"که بهتر و درست‌تر و دقیق‌تر فکر کنم".
" که بیشتر کتاب بخوانم".
" که دایره ندانستنی‌ها و نفهمیدنی‌هایم روز به روز وسیع‌تر شود".
"که ...".

آخرین نوشته‌ها

آخرین نظرات

پیوندها | * دوستان متممی‌ام

چرا تصمیم به نوشتن گرفتم؟

جمعه, ۱۵ مرداد ۹۵

    حقیقت این است که تا سال پیش حتی تصور اینکه روزی قرار باشد بنویسم هم برای‌ام سخت بود. چه رسد به اینکه منظم بنویسم. اما امروز حس می‌کنم اقلاً دیگر تصورش سخت نیست.
قبلاً هم با اسم‌های مختلف در وبلاگ‌های رنگارنگی که با چند کلیک ایجاد می‌شدند و عموماً هم به ترم‌های ابتدایی دوره لیسانس بازمی‌گشتند - نوشته بودم. 
اما "نوشته بودم" احتمالاً لغت مناسبی برای کارهای آن روزهای‌ام نیست. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم: مطالب مختلف را کپی می‌کردم. (به سبک رایجِ این روزهایِ اکثر کاربران شبکه‌های اجتماعی) دست‌کم شاید 90 درصد هر پست این‌گونه بود. اگر کمی این سبک از نوشتن را تجربه کرده باشید، می‌توانید حدس بزنید در نهایت، سرنوشت این وبلاگ‌ها به کجا رسید؛ نام، آدرس، یوزر-نیم، پسورد و حتی سرویس ارائه‌دهنده وبلاگ‌ها را هم از خاطر بردم. و عملاً به زباله‌های مجازی تبدیل شدند.
 
این‌بار اما تصمیم دیگری گرفتم؛ دوباره وبلاگی ایجاد کنم و بنویسم. با اصول دیگری البته. (تصمیمی که اگرچه در ظاهر - به دلیل عادت به آن! - چندان دشوار به نظر نمی‌رسید ولی به گمانم چون با مدل ذهنی دیگری گرفته شده بود، در میدان عمل خیلی دشوار شد.)
آن اصولی که به آنها فکر کرده بودم این‌ها هستند:

  • همه مطالب را با تلاش و وقت خود بنویسم و ترجیحاً کوتاه نباشند،
  • مطالبی که می‌نویسم تاریخ انقضا نداشته باشند. لااقل تا مدت‌ها تازه باشند یا به قول انگلیسی‌زبان‌ها: Evergreen Content باشند.
همین دو اصل باعث شد نوشتن برای‌ام رنگ و بو و طعم دیگری بگیرد. یک تجربه کاملاً متفاوت از قبل.

حالا به همه چیز حساس‌تر شده‌ام. به اتفاقات دور و برم در مسیر رفت‌وبرگشت روزانه. به کتاب‌هایی که می‌خوانم (گاهی ده‌ها دقیقه جملات نیم‌صفحه از کتاب یا نوشته‌ای را مرور می‌کنم و لغاتی که نمی‌دانم را با مراجعه به فرهنگ‌لغات پیدا می‌کنم. عادتی که قبلاً هرگز تجربه‌اش نکرده بودم). امروز فیلم‌ها و  موسیقی‌ها را با دقت انتخاب می‌کنم. پیش خودم هم می‌گویم: می‌بینم و می‌شنوم به این امید که تجربه‌ای کسب کنم. چیزی که ارزش به اشتراک گذاشتن و - مهم‌تر از آن- فکر کردن را داشته باشد.
این روزها کم‌تر عکس می‌گیرم. البته با دقت و توجه بیشتر.

..................................................

   اشاره: اما بی‌شک این شور و شوق نوشتن امروزم را - که خوشبختانه کمی هم با فکر همراه شده - مدیون کسی هستم که بی منت می‌بخشد. آنگونه که فکر می‌کنی از صفات خدا، به این صفت، متفاوت‌تر از ما نگاه می‌کند.  مدیون دوست و معلم عزیزم: محمدرضا شعبانعلی.
 
جمعه, ۱۵ مرداد ۹۵

دیدگاه‌ها  (۱)

بهروز عزیز گاهی فکر می کنم که ما شیبه جوجه اردک هایی هستیم که برای شروع پرواز از بالای صخره خودشون رو پرت می کنن پایین . ما هم بعد از کمی رشد در متمم حالا شیرجه رفتیم و با نوشتن تو ویلاگ احتمالا پرواز رو یاد خواهیم گرفت :))
نوشته هات رو دوست داشتم و منتظر اوج گرفتنت .
پاسخ:
سلام خانم سودمند عزیز. واقعا لطف کردین که اینجا کامنت گذاشتین. خیلی خیلی خوشحال شدم.
تعبیر زیبا و جالبی رو به کار بردین. راستش یک یا دو سال پیش اصلاً اصلاً تصوری از نوشتن نداشتم. ولی حالا به قول شما شیرجه زدیم و به امید پرواز تلاش می‌کنیم.
در همین فاصله شاید مهرماه بود که به خودم گفتم: نوشتن کار من نیست. نه حرفی برای گفتن دارم و نه نوشتن بلدم. ولی همچنان علاقه زیادی به نوشتن در خودم احساس می‎‌کردم. خوشبختانه همان روزها، جمله ای خواندم که باعث شد از این کار دست نکشم: "ما لا یُدرَکُ کُلُّهُ لا یُترَکُ کُلُّهُ"
خلاصه ادامه دادم. اما اتفاق شگفت انگیز وقتی افتاد که محمدرضا پیشنهاد داد تا هر روز بنویسیم. شما هم قطعاً این چالش رو تجربه کرده‌اید. به شدت قوه‌ی فکر کردنمان تحریک می‌شود و این برای من بزرگترین دستاورد است. خدا را شکر که محمدرضا شعبانعلی عزیز فضایی رو مهیا کرد که بتونیم کنار هم این لذت فکر کردن (البته خودم که فعلاً احساس می‌کنم توهم فکر کردن دارم. منظورم شمایید) را تجربه کنیم و ما بتوانیم از شما و تجربیات گرانبهایتان استفاده کنیم.
باز هم ممنون به خاطر حضورتون در اینجا.

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">