روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر

#نوشتن_را_دوست_دارم
روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر
:: می‌نویسم نه از آن رو که حرفی برای گفتن دارم؛ بلکه به این خاطر:
"که بیشتر فکر کنم".
"که بهتر و درست‌تر و دقیق‌تر فکر کنم".
" که بیشتر کتاب بخوانم".
" که دایره ندانستنی‌ها و نفهمیدنی‌هایم روز به روز وسیع‌تر شود".
"که ...".

آخرین نوشته‌ها

آخرین نظرات

پیوندها | * دوستان متممی‌ام

قانون نورویگ!

جمعه, ۱۹ آذر ۹۵

مدت کوتاهی می‌شود که به هوش مصنوعی و به طور خاص‌تر یادگیری ماشین علاقمند شده‌ام.

 داستان علاقه‌ام بر‌می‌گردد به شاید 2 یا 3 ماه پیش که داشتم در سایت وب‌مایندست گشتی می‌زدم که به نام آقای ری کورزویل برخوردم. بعد از آن کمی جستجو کردم و از پیش بینی‌‌های او از آینده تکنولوژی  و مباحث مربوط به سینگیولارتی (یا تکینگی) بیشتر خواندم. چیزی که در پیش‌بینی‌های او بیش از هرچیز مشهود و مورد تاکید می‌باشد، نقش انکارناپذیر هوش مصنوعی در آینده بشر است. مقوله‌ای که به عقیده او باعث می‌شود انسان را در مورد تعریف، جایگاه و هویت خود، دچار دگرگونی اساسی کند و احتمالاً سینگولارتی یا دگردیسی رخ دهد.

خلاصه در ادامه ماجرا، به یکی از تکست بوک‌های معروف هوش مصنوعی (AIMA)  برخوردم. تلاش برای دیدن کتاب مرا به سایت آن هدایت کرد و در نهایت هم به سایت یکی از نویسندگان کتاب به نام آقای پیتر نورویگ (که از مدیران ارشد بخش تحقیقات گوگل  هم می‌باشند) رسیدم.

کمی بر روی لینک‌های سایت ایشان - که خیلی ساده طراحی شده - کلیک کردم و سرانجام آخرین کلیک به قانون نورویگ ختم شد.

آقای نورویگ توضیح می دهند که وقتی در جولای سال 1999 مقاله ای در یکی از روزنامه ها منتشر شد که بیان می کرد درصد نفوذ کامپیوترهای خانگی مجدداً دوبرابر شده است و از مرز 50% گذشته است و در همین حین که مردم با هیجان از گسترش اجتناب ناپذیر تکنولوژی صحبت می کردند من نیمه خالی لیوان را نگاه کردم  و قانون نورویگ را مطرح کردم:

" هر تکنولوژی ای که از مرز 50% نفوذ بگذرد، دیگر هرگز این درصد نفوذ دوبرابر نخواهد شد (حتی با گذشت هر تعداد ماه که قابل تصور باشد). "

بعدش هم ایشان توضیحاتی را در ادامه می دهند که بر واژه درصد تاکید دارند.

در انتها هم نکته ای دیگری را بیان می کنند (که به خوبی می شود کنایه طنازانه او را دریافت): " دفعه بعد که از دوبرابر شدن نفوذ تکنولوژی شنیدید یادتان باشد اولین بار این قانون را در سایت من خواندید."


کمی با خودم فکر کردم کسی در چنین سطح و جایگاهی وقتی شوخی هم می خواهد بکند سعی می کند آموزنده باشد و مهمتر از آن مخاطبان خود را به فکر کردن وا دارد. نمی گویم هیچیک از معلمان و افراد بزرگی که تا به حال در زندگی ام با آنها آشنا شده ام چنین ویژگی نداشته اند ولی با اطمینان می گویم اغلب آنها اینگونه نبوده اند. اصلاً فکر می کنم یکی از شاخص هایی که می توانیم برای سنجش علاقه یک فرد به حوزه ای که در آن مشغول به فعالیت است مورد استفاده قرار دهیم این است که ببینیم آیا می شود حتی از بین شوخی هایش هم چیزی را پیدا کرد که به فعالیت حرفه ای اش مرتبط باشد.

دیدگاه‌ها  (۰)

هیچ دیدگاهی تاکنون ثبت نشده است

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">