روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر

#نوشتن_را_دوست_دارم
روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر
:: می‌نویسم نه از آن رو که حرفی برای گفتن دارم؛ بلکه به این خاطر:
"که بیشتر فکر کنم".
"که بهتر و درست‌تر و دقیق‌تر فکر کنم".
" که بیشتر کتاب بخوانم".
" که دایره ندانستنی‌ها و نفهمیدنی‌هایم روز به روز وسیع‌تر شود".
"که ...".

آخرین نوشته‌ها

آخرین نظرات

پیوندها | * دوستان متممی‌ام

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست قدیمی» ثبت شده است

   هفته گذشته فرصتی دست داد تا به مازندران و شهرستان قائمشهر (محل تولّدم) سری بزنم و با خانواده و دوستان، دیداری تازه کنم.

در همان روزها، دوست کتابخوان‌ام را دیدم. او قبلاً - در دوران نوجوانی - خیلی هم می‌نوشت و در چند مجله معتبر، نظیر چلچراغ و سروش هم مطلب چاپ کرده بود. امّا حالا پس از 6 سال تصمیم گرفته مجدداً در کنکور تجربی شرکت کند تا به قول خودش این بار پزشکی قبول شود و اگر آن نشد، دندانپزشکی.
جمعه، وقتی مرا به خانه شان دعوت کرد و به اتاق او رفتم، در کمال تعجب دیدم خبری از آن همه کتاب‌های غیر درسی که معمولاً در قفسه جلوی تخت اش قرار داشت نبود. علّت را از او جویا شدم.
حرف جالبی زد. گفت الان که می‌بینی، دارم برای کنکور می‌خوانم و از طرفی اندک وقت آزادم هم را در تلگرام  و ... می‌گذرانم.
آن کتاب‌ها را جمع کردم و در زیر تخت‌ام قرار دادم تا به خاطر داشته باشم، این روزها به آدمی تبدیل شده ام که وقتش را صرف تلگرام و اینستاگرام می‌کند و دیگر توهم کتابخوانی و روشنفکری نداشته باشم. شاید اینگونه به خودم بیایم و دوباره عادت کتابخوانی و نوشتن را از سر بگیرم.

....................

اشاره: گفتم حرف معلم عزیزم را هم اینجا قرار دهم تا اول از همه تلنگری به خودم باشد.
که سخت‌تر از دوستم گرفتار چنین توهمی بودم و هستم.


منبع عکس نوشته: پیام اختصاصی متمم

پنجشنبه, ۲ دی ۹۵ ۲ نظر