روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر

#نوشتن_را_دوست_دارم
روزنوشته های بهروز ایمانی‌ مهر
:: می‌نویسم نه از آن رو که حرفی برای گفتن دارم؛ بلکه به این خاطر:
"که بیشتر فکر کنم".
"که بهتر و درست‌تر و دقیق‌تر فکر کنم".
" که بیشتر کتاب بخوانم".
" که دایره ندانستنی‌ها و نفهمیدنی‌هایم روز به روز وسیع‌تر شود".
"که ...".

آخرین نوشته‌ها

آخرین نظرات

پیوندها | * دوستان متممی‌ام

ای بی‌وفا طبیب

جمعه, ۳ دی ۹۵

   به منظور شروع تمرین سخت عدم همراهی با مردم (یا جوگیر نشدن یا هر چیز دیگری در همین مایه‌ها) ترجیح دادم حالا و پس از گذشت چند روز از [تنها] شبی که خاص حافظ‌خوانی اغلب ایرانیان است (!) شعری را که در آن شب خواندم، اینجا قرار دهم. البته که می‌توانستم امروز هم این کار را نکنم ولی خب دلم نیامد این غزل زیبای حافظ را در اینجا نداشته باشم.
کیفیت پایین عکس‌ها را که با دوربین گوشی ارزان‌قیمت‌ام گرفته شده است، ببخشید.

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت .............. جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک ...................... باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی ......................... دست دعا برآرم و در گردن آرمت
گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی ................... صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت
خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب .............. بیمار بازپرس که در انتظارمت
صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار ................ بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد .................... منت پذیر غمزه خنجر گذارمت
می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار ................ تخم محبت است که در دل بکارمت
بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل ............... در پای دم به دم گهر از دیده بارمت
حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست ...... فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت

غزل 91 - دیوان حافظ

دیدگاه‌ها  (۱)

بسیار زیبا

خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب ...

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">